یا هو...
روزهایم چقـدر طعم تلخ تکـــــــرار گرفته اند!
اما تـــــــو٬
همیشه تازه ای!
به وقتـــــــِ ساعتــــــِ صفر عاشقـــــــی...
ثانیه هایم مالِ تـــــــو!
پُرشان کُن خواهشآ...
۲۱ آذر ۹۱ ، ۲۳:۴۷
۲۴ نظر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت میدارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمیکند مگر اینکه نزد آن فرشته ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»
بایگانی
- فروردين ۱۳۹۳ (۱)
- دی ۱۳۹۲ (۳)
- آذر ۱۳۹۲ (۴)
- آبان ۱۳۹۲ (۱۱)
- مهر ۱۳۹۲ (۴)
- شهریور ۱۳۹۲ (۳)
- مرداد ۱۳۹۲ (۸)
- تیر ۱۳۹۲ (۵)
- خرداد ۱۳۹۲ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۳)
- فروردين ۱۳۹۲ (۳)
- اسفند ۱۳۹۱ (۷)
- بهمن ۱۳۹۱ (۴)
- دی ۱۳۹۱ (۸)
- آذر ۱۳۹۱ (۱۶)
- آبان ۱۳۹۱ (۵)
آخرین مطالب
- ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۴۸ چادرت را بتکان، قصد تیمم داریم...*
- ۲۴ دی ۹۲ ، ۰۴:۰۵ انا لله و انا الیه راجعون
- ۱۲ دی ۹۲ ، ۰۸:۲۴ لایق وصل تو که من نیستم...
- ۳۰ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۶ عین شین قاف
- ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۳:۵۴ هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد*
- ۲۶ آذر ۹۲ ، ۰۲:۱۸ مرا ببر به حرم، تا نرفته ام از دست / علاج واقعـه پیش از وقوع باید کـرد
- ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۱:۵۳ یا مَولایَ شَقِیَ مَن خالَفَکُم وَ سَعِدَ مَن أطاعَکُم*
- ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۱:۴۵ نوکر، رخ ارباب نبیند سخت است...
- ۲۳ آبان ۹۲ ، ۱۱:۲۲ تربت
یا هو...
"وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیک قَرِیبُ المَسافَه"
و هر که به سوی تو سفر کند٬
راهش نزدیک است.
چقدر فاصله است از اینجا٬ از دلم تا تو!...
اگر مسافرمان کردی٬ مقیم مان نیز کن!
لطفا...
۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۶:۰۰
۱۵ نظر
یا هو...
به مِی سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها...
پیمانه کن!
جامی از مِی...
که تا مست نباشی٬
خود را می بینی نه او را!
خود را٬ نه محبوب را!...
۱۷ آذر ۹۱ ، ۰۲:۳۵
۹ نظر
یا هو...
یکـــــ فنجان تـــــو!
داغ داغ...
ســـــر می کِشمتــــــ...
گلوی خشکیـــــــده ام جان دوباره می گیـــــــرد...
خودت را از من دریغ مکن!
لطفآ...
۱۳ آذر ۹۱ ، ۲۳:۰۰
۱۶ نظر
یا هو...
کارم فقط به راه شما خیره ماندن است
شغل مرا نگیر که بیکار می شوم...*
قصّه ی حسین به "سر" رسید!...**
--------------
* شعر از مهدی صفی یاری
** گزیده ای از دلنوشته ی رفیق باذوقم
--------------
+ بغض امشبم فراموش ناشدنیه!!!
۱۲ آذر ۹۱ ، ۰۱:۲۴
۱۲ نظر
یا هو...
ارباب من!
خوب میدانم خطا میکنم، بیراهه میروم،
اما دلم خوش است که غلام زرخرید توام...
دستم بگیر و از حَضیض ذلّت به قله ی رفیع عزّت برسان.
که در این سفر تَعَب، در این شهر شب زده٬
اگر دلم خوش باشد به چون تویی،
تا مقصود راهی نیست!
دستان دلم دخیل تو...
۱۰ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۹
۹ نظر
یا هو...
امـــــــروز٬
نگاهـــــــم تو را در آغـــــــوش کشید!
قـــــــول بده!
قـــــــرار بعدیمان باشد کـــــــربلا...
که انگشتـــــــانم گره خورد به دور مشبّکـ هایتـــــــ ...
انگشتانت پرتوان استــــــاد!
و من امــــــروز مرور میــــــکردم
دوباره داغ دلــــــم تازه شد کنار ضــــــریح...
۰۸ آذر ۹۱ ، ۰۱:۴۴
۱۵ نظر
یا هو...
محرم و صفر زمان بالیدن است نه نالیدن!
بساطش آموزه است نه موزه!
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن!
نماد شعور مذهب است نه شور مذهب.
دوستان!
به عبارت بالا خوب نگاه کنید. همراه با کمی تفکّر و کمی تأمّل!
این روزها از این دست پیامکها حتما برای شما هم ارسال شده. به ظاهر زیباست٬ اما...
ای عاشق حسین!
تو که ادعای عشق حسین میکنی و عمریست در این دستگاه نوکری میکنی و ریزه خوار این سفره ای٬ بنظرت آیا باید یاد حسین٬ اشک بر حسین و حفظ شعائر را کنار بگذاریم؟؟؟
نه که حرف من عاصی نادان باشد که توصیه بزرگان دین است. آیا حفظ شعائر را باید کنار گذاشت؟!
بزرگی میگفت تنها یک جا ریا اشکالی نخواهد داشت. آن هم در اقامه ی عزای حسین!
صد البته که عزای منهای ریا همانند سایر عبادات و فرائض بسیار پسندیده تر و مؤکد است.
متأسفانه در دانشگاههای ما٬ که باصطلاح مراکز فرهنگی جامعه هستند و مربّی مربّیان آینده٬ بجای ترویج فرهنگ ناب زنده نگهداشتن قیام اباعبدالله الحسین٬ سعی بر کمرنگ کردن این نهضت میشود.
نمونه های زیادی میتوانم برایتان مثال بزنم از بی توجهی اساتید٬ مدیران و مسئولین به ظاهر محترم و به ظاهر مسلمان!!!
اما بدانند این حرارت هیچگاه سرد نخواهد شد!
قال رسول الله (ص) :« إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً »
(مستدرک الوسائل، ج 10ص 318)
رسول خدا (ص) فرمودند: شهادت امام حسین علیه السلام در دلهای افراد با ایمان آتش و حرارتی ایجاد میکند که هرگز خاموش نخواهد شد.
بگذریم٬ دل پر دردی داریم اما کجاست گوشی شنوا...
ایکاش بجای نوشته ابتدای عرایضم٬ نویسنده خوش ذوقش اینطور می نگاشت:
محرم و صفر نه فقط زمان نالیدن است که زمان بالیدن نیز!
بساطش نه اینکه موزه باشد٬ آموزه هم هست!
تمرین خوب گریستن است و خوب نگریستن!
نماد شور مذهب است و شعور مذهب.
--------------
پ.ن: تنها مشتی بود نمونه ی خروار!
باقی بماند که عظمت قیام حسین را زبانم لال تا دون ترین مراتب به ابتذال کشیده...
۰۶ آذر ۹۱ ، ۱۱:۲۷
یا هو...
خدا نکند مَشکی تیرباران گردد!
خدا نکند عصای پیری ات بشکند!
خدا نکند امانت برادرت برود از دستت!
خدا نکند طفل شیر خواره ات پیش چشمانت تلظّی کند!
خدا نکند اسبی بی سوار به سمت خیام بتازد!
خدا نکند عمود خیمه ی عمو را بخوابانند!
خدا نکند پایت برهنه باشد و دشت٬ مفروش با خار مغیلان!
خدا نکند گوشت را گوشواره ای آویزان!
خدا نکند تو باشی و سر پدر در دامان تو!
خدا نکند عاشورا باشد و کم کم٬ نم نم به ساعت ۳ نزدیک شوی!
خدا نکند خواهری همه ی امیدش را٬
همه کسش را٬
برادرش را٬
یک شبه از دست بدهد!
حسین! تو همه کس زینب بودی...
دیشب ٬ اولین شبِ بی تو بر ما گذشت!
شبی به بلندای یلدا...
اما درد حسین٬ نه آب است و نه مَشکِ تیرباران. نه حنجر پاره است و نه پیکر اربآ اربا. نه گوش بی گوشواره است و نه خار مغیلان.
درد حسین٬ چیز دیگریست...
حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.
اما افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند٬
و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
دکتر علی شریعتی
۰۶ آذر ۹۱ ، ۱۱:۲۶
۹ نظر
یا هو...
تاریخ دوباره تکرار خواهد شد!
دوباره قرآن را بر سر نیزه می کنند...
--------------
بخوان!
قرآن بخوان...
«اَم حَسِبت‌َ اَن‌َّ اَصحـَب‌َ الکَهف‌ِ والرَّقیم‌ِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا »
مکن ای صبح طلوع...
۰۵ آذر ۹۱ ، ۰۳:۲۲
۸ نظر