سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته ‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

۱۱ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

یا هو...

 

شب عاشورا بود. مسجد مملو بود از خیل عاشقان و عزاداران پسر فاطمه. سلف دانشگاه هم دیگر جایی برای سوزن انداختن نداشت! باقی مهمان ها با کمک و راهنمایی خدام در محوطه ی دانشگاه نشستند و مشغول عزاداری شدند.

هوا سرد بود! ابرهای سیاه بالای سرشان این طرف و آن طرف میرفتند. به ناگه قطرات ریز باران همزمان با اشکهاشان، گونه هاشان را نوازش داد. قطرات باران سرعتشان را بالا بردند برای فرو ریختن بر سر و روی دلدادگان حسین! با هم مسابقه میگذاشتند که کدامیک زودتر فرود می آیند...

خدام به کمک هم مشمع های بزرگی را تا قطع شدن کامل باران، بالای سر میهمانان اباعبدالله گرفتند. خودشان خیس باران شدند، اما میهمانها سرپناه داشتند!...

-----------------------

شب آخر بود. شام غریبان!

انگار کن گرد یتیمی پاشیده اند بر سر عشاقی که زین پس، هر شب دلشان بهانه ی روضه میگیرد.

مراسم تمام شده بود. کنار درب خروجی ایستاده بود. اشک از مژگانش روان بود و لبخندی تقدیم میهمانها میکرد و از آنها حلالیت میخواست برای شبهای پیشین!...

 

دانشگاه امام صادق علیه السلام

محرم الحرام امسال

------------------------

+ شبهای بی قراری و شیدایی که تموم میشه دل همه ی عاشقا میگیره. اما برای نوکر اباعبدالله سختتره!!! دلش برای جفت کردن کفشها تنگ میشه... برای غبار کفش عزادارای حسین که حرمت داره... دلش برای چای روضه تنگ میشه... که مست میکنه دل هر چی دیوونست... دلش برای حسین حسین گفتناش یه ذره میشه!... دلش پاره پاره میشه!...

عتید ...
۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۱:۴۵ ۱۵ نظر

 

یا هو...

 

یابن بوتراب!

سرت را از قفا بریدند. نه اینکه فقط گلوگاهت متبرک بود به گل بوسه های رسول الله!

که هنگام عزیمت از این دیار و وصال معشوق، پیشانی ات دوباره بر خاک، بر آستان یار سجده کند!...

این است نهایت عبودیت عبدالله!

و تربتت عمریست سجده گاه ماست، هر صبح و هر شام...

 

عتید ...
۲۳ آبان ۹۲ ، ۱۱:۲۲

 

یا هو...

 

به مدد و لطف شما، از بچگی با همینها بزرگ شده ایم که بر سینه و بر سر زنان بخوانیم:

ای اهل حرم پیر و علمدار نیامد / سقای حسین سید و سالار نیامد

که شب دهم ناله کنیم:

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است / عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع!

 

 

مکن ای صبح طلوع! مکن ای صبح طلوع! مکن ای صبح طلوع! مکن ای صبح طلوع! مکن ای صبح طلوع!

 

عتید ...
۲۲ آبان ۹۲ ، ۲۰:۳۵

 

یا هو...

 

شریعه ی فرات هم تشنه بود. تشنه ی اینکه قابی باشد برای عکس حضرت ماه!

که انعکاس نورش، کور کند چشم جغدان را...

و اما تیرها و نیزه ها تشنه تر بودند برای بوسه باران کردن تن سقا!

 

 

شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان / که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان*

 

--------------------------------------

+ ادب، آداب دارد!

حتمآ بخوانید: (+)

--------------------------------------

* آیه ی 2 سوره ی مبارکه ی شمس

** بیتی از حضرت حافظ

عتید ...
۲۲ آبان ۹۲ ، ۱۹:۵۰

 

یا هو...

 

یوسف!

لیلا را مجنون کرده ای!

بعد تو، قامت یعقوب خمیده گشت و هلال...

-----------------------

* عنوان مصراعی از قاسم نعمتی

عتید ...
۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۶:۱۸

 

یا هو...

 

نوای هل من ناصر و هل من معین سر داد.

سپاه زالوصفتان خون آشام، هلهله کردند که مبادا صدایش خواب خفته ای را بیدار سازد!...

نگاهش به گوشه ی خیمه افتاد.

گهواره ی علی تکان میخورد!

هنوز علی اصغر را داشت!...

 

-------------------------

+ لعنتی! عباس را با سه شعبه زدی، علی اصغر را هم؟!

-------------------------

* عنوان بیتی از مجتبی فلاح نیا

عتید ...
۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۶:۰۹

 

یا هو...

 

کشتی نجات تو بر قطره ی اشکی پیش میرود!

همانی که تمام وسعت دریاها و اقیانوسهای این کره ی خاکی غبطه ی عظمتش میخورند!...

 

--------------------

+ اشک...

عتید ...
۱۷ آبان ۹۲ ، ۱۹:۴۷

 

یا هو...

 

حسین جان!

از پدر و مادر، عزیزتر سراغ داری؟

بابی أنت و أمی...

 

عتید ...
۱۶ آبان ۹۲ ، ۰۲:۱۰

 

یا هو...

 

رندان پیاله بیاورید!

فصل شراب رسید از ره...

بده ساقی می ِ باقی...

 

یاد اینجا افتادم: (+)

------------------

حضرت مادر!

اذن دخول حریمِ مُحرّم با توست!

مُحرمِ مُحرّمت می شویم.

مَحرمِ دل کن...

أأدخلُ یا سیدة النساء العالمین؟؟؟

-------------------

* عنوان مصراعی از فخرالدین عراقی

عتید ...
۱۳ آبان ۹۲ ، ۰۱:۳۵ ۳۳ نظر

 

یا هو...

 

 

ربنا آتنا نگاهش را، که هوایم دوباره بارانی است

السلام علیکْ یا دریا که دلم بی قرار و توفانی است

اِنّ فی خلق تو خدا هم مست، روحْ حیران، فرشته‌ها هم مست

اِنّ فی خلق تو زمین مبهوت، زیر یک آسمان پریشانی است

«لا اله»َم ! کجای «الا» یی؟ روح دریا ! کجای دریایی؟

مثل آبی به چشم ماهی‌ها، ای «هوالظاهر»ی که پیدا نیست

«یا سریع الرضا»ی لبخندت، عاشقان را کشیده در بندت

«یا ولیَّ الذینَ» یک دنیا که در اسم تو غرق حیرانی است

«و اذا الشّمسْ» پیش تو تاریک، «واذا البحرْ» از تو در جوشش

واذا القلبِ من که می‌پرسند: به کدامین گناه قربانی است؟

من که از «اِنّما ولی» مستم، در هوای «هوالعلی...» مستم

از «شراباً طَهورِ» چشمانت، شب میخانه‌ام چراغانی است

«اشهد انَّ» هر چه دارم تو، «وقِنا من عذابِ نار»َم تو

آه، «یا ایها العزیز»َم آه، توشه‌ام این غزل که ‌می‌خوانی است

«لیْتَ شِعری» که شعر من آیا می‌رسد تا به ساحلت؟ دریا !

- ناله‌های کبوتری زخمی که در این بند تیره زندانی است

 

------------------------------

+ شعر از قاسم صرافان

عتید ...
۰۲ آبان ۹۲ ، ۰۲:۲۵