سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته ‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

یا هو...

 

من، دلم را لابلای تار و پود این فرشهای گلی جا گذاشته ام!...

دلم مال تو...

 

      

 

------------------

عنوان بیتی از سید حمیدرضا برقعی

 

عتید ...
۲۰ مهر ۹۲ ، ۰۷:۳۸

 

یا هو...

 

همیشه در اوج ناراحتیها و فشارهای روحی، حضرت رئوف میطلبیدند و آبی می شدند روی آتش دلم! غم از دل میرفت تا چشمان گنهکارم به جمال صحن و سرا و گنبد نورانی شان روشن می گشت. اما این بار همه چیز خوب بود، همه چیز عالی... دعوت کردند و سفره ی کریمانه شان را مثل هربار برابرم گشودند. تا اینکه یکی یکی، از پس هم سامع خبرهای ناگوار بودم. و به محض ورود به شهر و دیارمان جهت مراقبت از مادربزرگ عزیزم راهی بیمارستان شدم. هیچ نمی نالم... تازه ممنونت هم هستم که هستی، آن لحظه که خبر فوت اقوام نزدیک را می شنیدم یکی پس از دیگری... آن لحظه ای که جسم نحیف و بی رمق عزیزم را در بستر بیماری دیدم و صبحها را در کنارش شب میکردم و شبها را صبح... حتی همان لحظه که بیماری مادربزرگ مشخص شد و یک جفت چشم در چشمانم خیره شد و صدایی آمد: متاسفانه ایشون...

همیشه و همه جا حست میکردم که چقدر حواست هست و چقدر هوایم را داری...

ممنونم خدااااااااااااااااااااااااا

---------------------------------

عزیز نازنین!

ممنونم که سطرهایی از نجواهای قشنگت را برای تمنای دعای سلامتی مادربزرگم صرف کردی و تا این حد بیادم بودی. بدان که لحظه به لحظه با وجود فرسنگها فاصله، تو را در کنار خود حس میکنم!...

کوتاه میگویم: دوستت دارم!

ه م ی ن...

----------------------------------

آدم نمیداند وقتی کسی غافلگیرش میکند چطور و چگونه تشکر کند از محبتهایش. حالا بیا و فقط این نباشد. لحظه به لحظه اسباب زحمت شوی. در سفر اخیر، دو نفر از دوستان را بشدت مورد عنایت زحمات خود قرار دادم. یک زوج بسیار عزیز و مهربان! دو دوست مجازی نه! حقیقی...

توان تشکر ندارم خدایتان اجر دهد و برایتان آرزوی خوشبختی و سعادت دارم...

همچنین رفیق دلبندمان که طی هر سفر زحمات بسیاری متحمل می شوند و هم اکنون ساکن سرزمین وحی اند. حتی این بار با وجود اینکه سعادت فیض حضورش را نداشتیم اما باز مشمول مهرش بودیم.

سفرش بی خطر و پر از نور و معنویت...

چون هر سه بزرگوار با چشمان مهربانشان این صفحه را متبرک میکنند نوشتم تا بخوانند: خیلی بیشتر از خیلی ممنونتان هستم و همیشه دعاگویتان...

 

تقدیم شما خوبان:

 

-------------------

+ چه زیبا گفت سهراب:

دوستانی بهتر از آب روان

و خدایی که در این نزدیکیست...

 

++ بابت غیبت طولانی ام و اینکه دل بی نظیر دوستان را نگران کردم عذر میخواهم! شرح حال را که خواندید؟ امیدوارم موجه بوده باشد!

 

+++ همیشه محتاج دعایتان بوده ام، حالا بیشتر!

من به دعای خوبان خدا ایمان دارم!

برای سلامتی مادربزرگم، تنها یادگار و بازمانده از خانواده ی پدری ام دعا کنید...

عتید ...
۲۰ مهر ۹۲ ، ۰۷:۳۵ ۲۱ نظر

 

یا هو...

 

 

گاهی برای بال زدن آسمان کم است

یا صحن قدس باید و یا گنبد حرم**

 

-----------------

* عنوان از امیرحسین محمودپور

** شعر از محسن ناصحی

عتید ...
۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۲:۲۶

 

یا هو...

 

 

چه ساده وصل کردی تبریک میلادت را به شوق زیارتت!

چه ساده چشمانت را می بندی به همه ی بدی هایم، به همه ی عهدشکنی هایم، به همه ی من و باز میخوانی ام!

و چه ساده مهربانی میکنی!

خوش بحال دلمان که تو را دارد آقا!

-----------------

+ بیادتونم و دعاگو و انشالله زیارتی کامله نایبتان. و مثل هر بار، سر قرارمان هستم!

قرار ما: هنگامه ی یاسهای استجابت دعا، هر اذان بوقت مشهدالرضا، با ذکر صلوات خاصه ی حضرتشان، روبروی پنجره فولادشان.

 

++ رفقای بلاگفایی!

بیشتر از یک هفته می شود که بلاگفای محترمتان با ما روی دنده ی لج افتاده و شاید با خودتان نیز!!!

چه می شود کرد؟ بلاگفاست دیگر : )

تنها راه ارتباطیم با خیلی از شما بزرگواران بود که آن هم توفیقش سلب شد!

فقط در یک کلام:

دلتنگتونم...

-----------------

* عنوان از حضرت حافظ

عتید ...
۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۲:۱۵ ۱۹ نظر