سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته ‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

یا هو...

 

صیدی که در دام تو باشد کی هوس رهایی کند؟!...

صیدی که سودای رها شدن دارد صید نیست!1

 

                                                                                 "ضامن آهو" شاهکار استاد فرشچیان

 

آهوی دلم گیر افتاده در دام نفس!

ضامنش نمی شوید؟...

-----------------------

+ یک عذرخواهی کاملآ رسمی!!!

بابت نبودنهایم که مشغولیتها و وظایف متعدّد، مسبّب آن بود!

بابت اینکه لحظه ای و حتی آنی، دل مهربان دوستانم نگران حال این دون مایه گردید.

لطفتان را سپاس!

و بی اندازه شرمسارم و البته بسیار دلتنگتان!...

دعا بفرمایید در حق نگارنده ی حقیر که در میادین ابتلائات، پیش روی ربش، سربلند باشد و روسفید!

القصه، مراتب عدرخواهی و شرمساری را در برابر همه ی دوستان بهتر از برگ گلم دارم. خصوصآ از چند عزیز بزرگواری که همیشه شرمنده ی مهرشان هستم که لایقش نخواهم بود!

درضمن رفیق گنهکارتان، لیلة الرغائب در کنار بارگاه ملکوتی حضرت آفتاب، بسیار بیادتان بود و زیارتی کامله نایبتان. به مانند همیشه نام برد یکایکتان را زیر سقف بهشت. امید که مقبول درگاهش قرار گیرد!

-----------------------

1- منبعش یادم نیست!

عتید ...
۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۴۵ ۱۲ نظر

 

یا هو...

 

حجر!

آن هنگام که علی (علیه السلام) بشارت شهادتت داد، آیا از این روزهای تلخ و ملال بار هم گفت؟!

مختار وار انتقام از آن شغالان دیو صفت خواهیم گرفت... از همانهایی که چشمان ازرق وارشان حالم را بر هم میزند! که حتی تحمل دیدن عکسهای یادگاریشان(!) با همان ژست های بوزینه وار را ندارم!...

حجر!

یادت هست؟ همان شبی که در مسجد کوفه خوابیده بودی... یادت هست؟ که اشعث به آن ملعون چه می گفت؟ که می‌گفت: زودباش، بجنب، وگرنه روشنی صبح رسوایت می‌سازد!

حجر!

برای طلوع صبح دل انگیزمان دعایی کن که رسواییشان نزدیک است!...

 

و ای جعفر!

مگر میتوانی تاب بیاوری؟!

درب خانه ی امّ هستی بسوزانند، خیام اهل حرم خاکستر شود و دامن دخترکان شعله بکشد، اما خانه ی تو خاموش باشد و در امن و امان؟!

هیهات!...

اینست رسم عاشقی و دلدادگی...

که بسوزی در عشق برادر و بسوزاند دل عشاق!

-------------------

+ وقتی تکفیری ها، کفگیر کفرشان به ته دیگ دین می خورد!

 

 

عتید ...
۱۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۱۴ ۲۵ نظر

 

یا هو...

 

ز دست دیده و دل هر دو فریاد / که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد / زنم بر دیده تا دل گردد آزاد1

 

خنجری ساخته ام نیشش ز فولاد...
نه! بر دیده نمی زنم که اگر زنم، گوش یاغی میشود و اگر بر گوش زنم، دست قد عَلَم میکند...
باید از بیخ و بُن ریشه اش را برکَند!

شاید باید اینگونه می بود:

 

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب / تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم2

 

----------------------------

+ کمی گستاخی در محضر بزرگان ادب پارسی گو!

امید که ببخشایند!

----------------------------

1- باباطاهر همدانی

2- حافظ شیرازی

عتید ...
۰۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۰۶ ۳۱ نظر