سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته ‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

 

یا هو...

 

همیشه در اوج ناراحتیها و فشارهای روحی، حضرت رئوف میطلبیدند و آبی می شدند روی آتش دلم! غم از دل میرفت تا چشمان گنهکارم به جمال صحن و سرا و گنبد نورانی شان روشن می گشت. اما این بار همه چیز خوب بود، همه چیز عالی... دعوت کردند و سفره ی کریمانه شان را مثل هربار برابرم گشودند. تا اینکه یکی یکی، از پس هم سامع خبرهای ناگوار بودم. و به محض ورود به شهر و دیارمان جهت مراقبت از مادربزرگ عزیزم راهی بیمارستان شدم. هیچ نمی نالم... تازه ممنونت هم هستم که هستی، آن لحظه که خبر فوت اقوام نزدیک را می شنیدم یکی پس از دیگری... آن لحظه ای که جسم نحیف و بی رمق عزیزم را در بستر بیماری دیدم و صبحها را در کنارش شب میکردم و شبها را صبح... حتی همان لحظه که بیماری مادربزرگ مشخص شد و یک جفت چشم در چشمانم خیره شد و صدایی آمد: متاسفانه ایشون...

همیشه و همه جا حست میکردم که چقدر حواست هست و چقدر هوایم را داری...

ممنونم خدااااااااااااااااااااااااا

---------------------------------

عزیز نازنین!

ممنونم که سطرهایی از نجواهای قشنگت را برای تمنای دعای سلامتی مادربزرگم صرف کردی و تا این حد بیادم بودی. بدان که لحظه به لحظه با وجود فرسنگها فاصله، تو را در کنار خود حس میکنم!...

کوتاه میگویم: دوستت دارم!

ه م ی ن...

----------------------------------

آدم نمیداند وقتی کسی غافلگیرش میکند چطور و چگونه تشکر کند از محبتهایش. حالا بیا و فقط این نباشد. لحظه به لحظه اسباب زحمت شوی. در سفر اخیر، دو نفر از دوستان را بشدت مورد عنایت زحمات خود قرار دادم. یک زوج بسیار عزیز و مهربان! دو دوست مجازی نه! حقیقی...

توان تشکر ندارم خدایتان اجر دهد و برایتان آرزوی خوشبختی و سعادت دارم...

همچنین رفیق دلبندمان که طی هر سفر زحمات بسیاری متحمل می شوند و هم اکنون ساکن سرزمین وحی اند. حتی این بار با وجود اینکه سعادت فیض حضورش را نداشتیم اما باز مشمول مهرش بودیم.

سفرش بی خطر و پر از نور و معنویت...

چون هر سه بزرگوار با چشمان مهربانشان این صفحه را متبرک میکنند نوشتم تا بخوانند: خیلی بیشتر از خیلی ممنونتان هستم و همیشه دعاگویتان...

 

تقدیم شما خوبان:

 

-------------------

+ چه زیبا گفت سهراب:

دوستانی بهتر از آب روان

و خدایی که در این نزدیکیست...

 

++ بابت غیبت طولانی ام و اینکه دل بی نظیر دوستان را نگران کردم عذر میخواهم! شرح حال را که خواندید؟ امیدوارم موجه بوده باشد!

 

+++ همیشه محتاج دعایتان بوده ام، حالا بیشتر!

من به دعای خوبان خدا ایمان دارم!

برای سلامتی مادربزرگم، تنها یادگار و بازمانده از خانواده ی پدری ام دعا کنید...

عتید ...
۲۰ مهر ۹۲ ، ۰۷:۳۵ ۲۱ نظر

 

یا هو...

 

 

گاهی برای بال زدن آسمان کم است

یا صحن قدس باید و یا گنبد حرم**

 

-----------------

* عنوان از امیرحسین محمودپور

** شعر از محسن ناصحی

عتید ...
۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۲:۲۶

 

یا هو...

 

 

چه ساده وصل کردی تبریک میلادت را به شوق زیارتت!

چه ساده چشمانت را می بندی به همه ی بدی هایم، به همه ی عهدشکنی هایم، به همه ی من و باز میخوانی ام!

و چه ساده مهربانی میکنی!

خوش بحال دلمان که تو را دارد آقا!

-----------------

+ بیادتونم و دعاگو و انشالله زیارتی کامله نایبتان. و مثل هر بار، سر قرارمان هستم!

قرار ما: هنگامه ی یاسهای استجابت دعا، هر اذان بوقت مشهدالرضا، با ذکر صلوات خاصه ی حضرتشان، روبروی پنجره فولادشان.

 

++ رفقای بلاگفایی!

بیشتر از یک هفته می شود که بلاگفای محترمتان با ما روی دنده ی لج افتاده و شاید با خودتان نیز!!!

چه می شود کرد؟ بلاگفاست دیگر : )

تنها راه ارتباطیم با خیلی از شما بزرگواران بود که آن هم توفیقش سلب شد!

فقط در یک کلام:

دلتنگتونم...

-----------------

* عنوان از حضرت حافظ

عتید ...
۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۲:۱۵ ۱۹ نظر

 

یا هو...

 

موسی رسید در حرمت آبرو گرفت / آمد ز حوض های حریمت وضو گرفت**

 

----------------------

+ میلاد رئوف ترین نور عالم امکان مبارک دل همه ی عاشقان!

----------------------

* عنوان بیتی از صغیر اصفهانی

** شعر از امیرحسین محمودپور

عتید ...
۲۶ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۵۸

 

یا هو...

 

 

آخ که نمیدانی چقدر مزه میدهد تو ارباب باشی و ما، رعیت... تو سلطان باشی و ما، جیره خوار... تو شاه زاده باشی و ما، گدا...

تو که نمیدانی چه حالی دارد، اینکه یکی باشد که هوایت را خیلی داشته باشد. خیلی هم مهربان باشد، آنقدر که رأفتش عاشقت کند. عاشق نه! دیوانه ات کند... آنقدر که دلت پَر بکشد برای یک لحظه، فقط یک لحظه تنفس در هوای بهشتی حریمش... آنقدر که هربار که دعوت شدی، از همان ابتدا و تا لحظه ی مهیا شدن و بستن چمدان و همه ی مدت زمان سفر و تا لحظه ی دیدن گنبد طلا، توی دلت رخت بشورند و دلت تاپ و توپ کند و مثل گنجشکی کوچک درون سینه ات غوغا کند... آنقدر که حتی صدای ذوق کودکانه ات را همه بشنوند و هیچ هم خجالت نکشی...

هنوزم که هنوز است دلم میخواهد وقتی نقاره چی ها می نوازند سرم را تا جایی که میتوانم بالا بگیرم و میخکوب شوم بر روی سنگ فرشهای حرم... هنوزم که هنوز است دلم میخواهد همینطوری، الکی الکی، آب سقاخانه را در گلو بریزم حتی اگر تشنه نباشم!... هنوزم که هنوز است دلم بال بال میزند که پَر توی دست خادمینت، گونه هایم را قلقلک دهد... هنوزم که هنوز است دلم میخواهد دستانم را مثل بچه ها به حصار کشیده شده ی دور کبوتر هایت گره بزنم، هی برایشان دانه بپاشم و هی نگاهشان کنم...

و اصلا نمیدانی چقدر مزه میدهد ایرانی بودن، وقتی ولی نعمت و سالار تویی!

-------------------

+ تو که امام رضا جان نداری!

--------------------

* عنوان: بیتی از حضرت حافظ

عتید ...
۲۶ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۵۱ ۲۱ نظر

 

یا هو...

 

هیچ چیز سر جای خودش نیست.

انگار یک جای کار می لنگد.

وقتی کم باشی، می شود این، می شوم این!...

نه که نباشی یا تو کم باشی،

کم داشته باشمت!

آری!

کم دارمت!...

---------------

+ دست از سر من برندار که این سر، درد میکند برای تو!...

عتید ...
۱۱ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۳ ۲۳ نظر

 

یا هو...

 

میان اینهمه هیاهو و رنگ و وارنگ دنیا، میان اینهمه دل دل کردنها، میان اینهمه رفتنها و برگشتنها، میان اینهمه دست و پا زدنها...

هستی! همیشه هستی...

اما امان از این دل!...

دوستی می گفت: دل اگر دل باشد، ول نباشد عقل را چه کار؟

کاری کن که دلم، دل شود و عقل تسلیمش. پای دلم نلرزد آن هنگام که باید از بین تو و غیر، انتخاب کنم.

-------------------

+ بی سر و ته بودنش را این بار بگذارید به پای دلم. حرف این روزها بود. اما دلم لکنت گرفته!...

-------------------

* عنوان بیتی است از حضرت مولانا

 

 

عتید ...
۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۰۱ ۲۴ نظر

 

یا هو...

 

ماه نیز لبخند میزند!...

 

 

عید استجابت دعا بر فطرت پاکتان مبارک!

 

عتید ...
۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۰۸

 

یا هو...

 

شب اولی که آمدی از یک هلال نازک نقره ای شروع شدی. نور می پاشیدی شب را تا به سحر بر من و بر سجاده ام. عاشقم میکردی و بی تاب او. از همان شب تا به نیمه ات که ماه بر زمینیان عیان شد و تا لیالی قدری که بوی فاطمه میداد و فاطمه ای که فقط بوی علی میداد و تا همین حالا که با رفتنت غباری از اندوه و حسرت و ندامت بر دلم نشسته، فقط خیر بودی و برکت... فقط نور بودی و رحمت... فقط ماه بودی!...

دلم بهانه میگیرد اللهم انی اسئلک هایی را که همراه شب بوها سر میدادیم... دلم لک زده برای نجواهای یا علی و یاعظیمت... برای ربناگویان لحظه ی افطار... برای شکوفه هایی که در دامنم میریختی لحظه های خوب مناجات و دعا... برای لبهای خشکی که می بردمان تا کنار قنداقه ی علی اصغر حسین... دلم تنگ شده برای خودت... برای روی ماهت...

زمین سرد بود و یک ماه در آغوش تو گرم می شدیم. یک ماه روی ماه تو را دیدیم و روی ماه خدا را بوسیدیم.

کمی آهسته تر! مرا با خودت ببر...

 

بدرود ای ماه خوب خدا...

عتید ...
۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۰۳ ۳۶ نظر

 

یا هو...

 

در دعای روز بیست و دوم ماه مبارک اینگونه دست نیاز در برابر رب دراز میکنیم:

اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ ...

 

امام زین العابدین(علیه السلام) میفرمایند:

نحن ابواب الله و نحن الصراط المستقیم.

ماییم درهای خدا و ماییم صراط مستقیم.*

 

حسین را بابی ست!

برای راه یافتن به کوی حسین باید ادب کرد و در پیش پای ساقی زانو زد و از او طلب نمود ادب را...

عباس، باب الحسین است...

و چه زیباست آنجا که حضرت ختمی مرتبت میفرمایند:

أنا مدینة العلم و علی بابها...

علی را هم بابی است و آن حضرت صدیقه است!

سری دارد آنجا که علی می نشیند و فاطمه پشت درب خانه ی علی حاضر میشود. یعنی برای رسیدن به علی باید از مرز حق و باطل گذشت. باید مُهر تایید مهربانترین مادر عالم بر پرونده نقش بندد.

-------------------

+ حتمآ بخوانید: (+)

++ دلتنگ باب الجوادم...

+++ ملتمس دعای شما خوبانم...

-------------------

* معانی اخبار ص 35

عتید ...
۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۲۸ ۲۳ نظر