سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته ‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

حرف یا عمل؟!

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۰۴ ق.ظ

 

یا هو...

 

سکانس اول - میدان تجریش، بازارچه ی تجریش:

پسرکی ژولیده با تعدادی پاکت در دست، گوشه ای کز کرده بود. فالهایش روی دستش باد کرده بود! رَدِ نگاهش میرسید به انعکاس نور لامپ نمیدانم چند وات بر گوجه سبزهای بسته بندی شده ی سر بازارچه ی تجریش. توت فرنگی ها به پسرک زول زده بودند و زردآلوها آب از دهان خشکیده اش راه انداخته بودند.

شش دانگ حواسم به او بود و دهان نیمه باز و لبهای از عطش ترک برداشته اش که زن سیه جُرده ای برابرم ظاهر شد و گفت: شمع نمی خری؟ جوون؟ نذر موسی بن جعفر!

 

سکانس دوم - امامزاده صالح(علیه السلام):

امامزاده خیلی شلوغ بود! شهادت حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) بود و همه آمده بودند برای عرض تسلیت. جمعیت در هم می لولیدند. هربار، مانند آهنربایی آن وسط حیاط مرا جذب خود میکنند!

رفتم پایین مزارش. مثل همیشه لبخند بر لب داشت! شهید رضایی نژاد... هر لحظه نگاه نافذ آرمیتا را تصور میکردم بر این لبخند مسخ کننده...

یکی یکی جلو میرفتم. نامیان گمنام!...

دستانم لمس میکرد سنگهای سیاه پرنور را...

رسیدم به استاد! شهید شهریاری... انگار در ذهنم محمّد نوری میخواند "سفر بخاطر وطن" نادر ابراهیمی را!...

ما برای آنکه ایران / گوهری تابان شود / خون دلها خورده ایم / خون دلها خورده ایم

ما برای آنکه ایران / خانه خوبان شود / رنج دوران برده ایم / رنج دوران برده ایم

-------------------

جناب رئیس جمهور آینده!

همه ی اینها هست و فقط اینها نیست...

 

   طراح: محمود بازار دار                                                            

۹۲/۰۳/۱۷
عتید ...

نظرات  (۲۲)

طی میکنیم سمت ملاقات جاده را
شاید کسی سوار کند این پیاده را
وقتش رسیده است که با گریه ریختن
جبران کنید توبه ی از دست داده را
تکریم دیگری است همین امتناع ها
پس شکر میکنیم عطای نداده را
ما در رکوع نافله با آبروتریم
اصلاً نخواستیم تن ایستاده را
خُدّام آستانْ همیشه جلوترند
یا رب نگیر خدمت این خانواده را
مکه شرافتش به حضور محمد است
پس قصد میکنیم فقط مکه زاده را
گر بی علی بناست که این راه طی شود
مگذار پس مقابل ما راه جاده را
ما درب خانه ای به جز این در نمیرویم
ما بی علی کنار پیمبر نمیرویم
خوان کریم خالی و بی نان نمیشود
فقر گدا حریف کریمان نمیشود
گویی نمی برد ز عنایت سعادتی
آنکه اسیر زلف پریشان نمیشود
این چه حکایتی است که اصلاً برای ما
مبعث بدون شاه خراسان نمیشود
از برکت دعای رسول است هیچ جا
در دوستی فاطمه ایران نمیشود
مبعث نتیجه ای ز کرامات حیدر است
هر آنکه بی ولاست مسلمان نمیشود
یکبار یا نبی و دگر بار یا علی
یا مصطفی بدون علی جان نمیشود
چون شرح زندگانی مولاست خواندنیست
ورنه کسی که پیرو قرآن نمیشود
جبریل علی ، وحی علی و زبان علیست
قرآن بخوان رسول،که قرآن همان علیست
مبهوت مانده است تماشای خویش را
روح بلند و جلوه ی والای خویش را
سوگند میخوریم همه تَرک میکنیم
بردارد از بهشت اگر پای خویش را
اصلاً همان زمان چهل سال پیش هم
اثبات کرده بود بلندای خویش را
آنکس امام ماست که در لیلة المبیت
وقتی که رفت داد به او جای خویش را
او ماندنی نبود اگر پُر نکرده بود
با مرتضی و فاطمه دنیای خویش را
از دیدن تجلی خود دست میکشید
میدید تا تجلی زهرای خویش را
یا فاطمه وَ یا که علی جلوه میکند
وقتی نشان دهد قد و بالای خویش را
نور است و در تن سه نفر جلوه کرده است
این نور قبل خلق بشر جلوه کرده است
ای خاک پای توست تمام وجودها
هفت آسمان و خلقت گنبد کبودها
ای کیسه ی همیشه کرامت میان شهر
آقای مهربانی و آقای جودها
آری نماز بی تو به قرآن قبول نیست
ای اولین سلام همه در قعودها
جبریل ما چگونه تورا پا به پا شود
درماندگی کجا و مسیر صعودها
قربان چشم های تو دار و ندارها
قربان خاک پای تو بود و نبودها
شکرخدا قبیله ی توکامل است و بس
کوری چشم عایشه ها،این حسود ها
ما باتوأیم و با همه ی خانواده ات
عالم فدای زندگی صاف و ساده ات
از ما مگیر تاب و تب شور و شین را
حُبِ علی همان شرف نشأتین را
از ما مگیر شوق سفرهای تا نجف
مکه ،مدینه ،سامره و کاظمین را
با حب خانواده ی تو سالهای سال
بخشیده اند آبروی عالمین را
ما نذر کرده ایم که بیرون بیاوریم
از زیر دِین،این جگر زیر دین را
ما قصد کرده ایم به یاری فاطمه
نائل شویم کرب و بلای حسین را
بوسه مزن کنار تمنای دخترت
زیر گلوی کوچک این نور عین را
وای از دمی که زینب کبری رسیده بود
وقتی رسیده بود که حنجر بریده بود
پاسخ:
احسنت به این انتخاب!

جبریل علی ، وحی علی و زبان علیست
قرآن بخوان رسول،که قرآن همان علیست

یا علی...
خیزید و خُم آرید ، خمارید و خمارید
وز بام فلک باده ی گلرنگ ببارید
گولم مزنید این همه با هوش مضاعف
انگور مرا دزد نبرده است ، بیارید
تا پیر درختان دمد از مقبره ی ما
مارا وسط باغ کرامات بکارید
از گریه نگیرید مرا تا دم محشر
اسفنج مرا تا دم آخر بفشارید
در کشف و کرامات همین است تفاوت
ما کفش نداریم و شما مرد سوارید
خاکیم،نه در دست شما بلکه کف پا
ما را نکند بر سر سجاده شمارید
کِی راه کُنَد گم جَرَیانی که فهیم است
با خاطر آسوده به اشکم بسپارید
نقاشی این مرز جنون بوم ندارد
بد مستی ما موقع معلوم ندارد
ما جمله کمانیم چه بسیار تویی تو
زآن شمس شعاییم چو پرگار تویی تو
در محضر تو جز تو ندیدیم کسی را
دیدار تویی یار تویی غار تویی تو
هرجا خبر آمد که سری رفت ز تو رفت
در معرکه ها تیغ جگر دار تویی تو
در پیش و پس لشگر تو جز تو کسی نیست
این حمزه تجلی است ، علمدار تویی تو
گویند که تکرار نباشد به تجلی
زهرا تویی و حیدر کرار تویی تو
نسبت به کسی دادن این سایه روا نیست
خورشید تویی،سایه و دیوار تویی تو
این نُه فلک و هفت زمین نیم پیاله است
ای حضرت خُم ، جلوه ی سرشار تویی تو
حیدر نفسی تازه کند تا تو بجنگی
در غزوه ی حق تیغ جگر دارد تویی تو
تو جلوه ی تامی و تمام است حضورت
پنهان شده اوصاف تو از شدّت نورت
در بحر نمک ، زار زدن کار ندارد
دل جز رخ خوب تو نمکزار ندارد
تو کعبه ی ما باش که از خشت ملولیم
((آئینه ی ما روی به دیوار ندارد))
دستور بده خلقْ علی را بپرستند
بهر تو که رو کردن حق کار ندارد
در بستر قتل تو علی خفت و عیان کرد
این خانه جز او خفته ی بیدار ندارد
بردار از این شانه ی ما بار گران را
این نخل بدن غیر هوس بار ندارد
بر شانه ی خود ره بده حیدر بزند پای
این کعبه جز او مرد تبردار ندارد
با چشم اشارت کن و گو حیدر امیر است
توحید به افعال که گفتار ندارد
چوپان سرشب به که خوابد ، تو کجایی
شب نیمه شد و نیمه سحر گشت،نیایی؟
فوّاره ی معناست جمالی که تو داری
غدّاره ی جانهاست جلالی که تو داری
بگذار که جبریل ببالد به دو بالش
جبریل وبال است به بالی که تو داری
اندیشه ی نازک که نوشتند تویی تو
بکر است همه فکر و خیالی که تو داری
گویند که رنگی نَبُوَد رویِ سیاهی
خورشید بُوَد ظِلِّ بلالی که تو داری
دور تو گلیم است و کلیم است زبانت
لو رفت خداوند ز حالی که تو داری
بگشا یقه تا سینه ی الله ببوسم
حایل شده پیراهن و شالی که تو داری
بت سوختی و بت زدی و بت شدی امروز
درمانده ام از امر محالی که تو داری
این دشت پُر از گردن آهوی تماشاست
تنها سر ابروی هلالی که تو داری
بنشین و بزن در سر فرصت سر مارا
باز است چو زلف تو مجالی که تو داری
در غار،تورا یار مگو ، بلکه چو بار است
گوساله ی قوم است وبالی که تو داری
عید است بیا پهن نما سوری و ساتی
از معنی توحید و صفات و صلواتی
عید مبعث عید نجات عالم خلقت عید نزول سوره اقرا به عقل کل بر شما و علی دوستان عالم مبارکباد.
یاعلی مدد
پاسخ:
سلام بزرگوار
عیدتان عید باد در سایه سار ولایت مولا!...
شعر بسیار زیبایی بود!

تو آسمان مکه ای و ماه تو علی است
تنها دلیل روشنیِ راه تو علی است...
شعر از علی اکبر لطیفیان

در پناه علی...

سلام بزرگوار

زیارت قبول. عرض تسلیت دارم شهادت اما موسی ابن جعفر رو

آقای محمد نوری آهنگ شعر که نوشتید چقدر قشنگ خوندند!

«رئیس جمهور» یا رئیس که نه خادم تک تک مردم باید درد زخم شهدا،مشقت ها و ریاضتهای مردم، از خود گذشتگی ها و عزت همه ایرانیان در طول تاریخ این سرزمین رو احساس کنه و سرلوحه کارش بذاره.
همه ی اینها هست و فقط اینها نیست.

یا علی
پاسخ:
سلام جناب
قبول حق!
یک صدای ماندگار و یک اثر ماندگار!

به نکته ی بجایی اشاره فرمودید.
خادم نه رئیس!

علی یار و یاورتون...
مبعث رسول رحمت و اسوه ی کرامت رو خدمت شما تبریک و تهنیت میگم:)

از نایلان به شفاعتش باشید.

عیدتان مبارک
پاسخ:
مبعث رسول مهربانی بر شما نیز فرخنده باد!

خیس باران رحمتِ رحمت للعالمین باشید تا همیشه...
۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۱۸ پلــــــــــــکـــــ شـــــیشـــــــــــــه ای
... :|


پاسخ:
...
سلام بزرگوار

چه خوب بود این پست با این عکس ضمیمه
ممنونم!

ما آدمها بیشتر سرشار از حرفهای خوبیم و اعمال ناخوب!
خدا کنه کسی که سکان اجرای این کشور رو بدست می گیره بیشتر از همه چیز و همه کس خدارو ببینه و از خدا بترسه!
یادش باشه که قطره های خون عزیزان این مرزوبوم, وزنه است بر گردن مسئولیت او!

زیارتتون هم قبول حق
کنار لحظه های خدایی تون ما رو هم یاد کنید لطفا

خدایی باشید

در پناه حق...
پاسخ:
سلام مهربان

بزرگوارید...

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون(صف/2)
ای کسانی که ایمان آوردید چرا میگویید آنچه نمی کنید؟

انشالله خدا رو حی و حاضر و ناظر بر اعمالش ببینه!

قبول حق...
اغراق نکردم اگر بگم خیلی بیادتون بودم نه فقط اونروز بلکه همیشه! گرچه لایق نیستم!...

در پناهش...
سلام عتید جانم

نمیدانم چندمین روز ِ بهمن ِ نود و یک بود...
میدان تجریش،قطرات باران بود و سوز ِ سرما...
از زیارت امام زاده صالح علیه السلام برگشتیم...پسرکی بود با فال های حافظ در دست...
سوز ِ سرما جانی برایش نگذاشته بود...

بگذریم...حرف باران شد،دلمان بارانی شد...
ببخشید که ناتمام ماند..

یاعلی.
پاسخ:
سلام بانو

خوب یادم هست!
دو سه سال پیش بود... اتوبوسهای تجریش... تو پایانه...
اسمش شکیلا بود... 8 ساله!
خودش دستمال می فروخت و برادرش بادبزن... تابستان بود...
زمستان هم می آمد... بعد از مدرسه! از کرج...کار میکرد تا خود شب!...
با همان زبان شیرین کودکانه اش و با همان لبخند همیشه بر لب دردودل میکرد و میگفت: بابام جانبازه و نمیتونه کار کنه... حقوق هم نمیگیره... اصلآ میگه من که برای حقوقش نرفتم بجنگم! آجیم آرزو داره بره دانشگاه انقد دوس داره دکتر بشه اما پولشو که نداریم! میدونی میخوام انقد کار کنم و کار کنم خودم هیچی اما آجی خیلی دوس داره درس بخونه... من کار کنم اما اون درس بخونه!

هنوز نگاه شکیلا، دستان کوچکش، اسکناسهای صدتومانی و دویست تومانی مچاله شده در دستش را خاطرم هست!...

آسمان دلتان آفتابی...
سلام:((
پاسخ:
سلام
چرا ناراحت؟!
۱۸ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۶ ستوان سوم شب
سلام
چه پوستر ِ هنرمندانه ای!عالیست
رنج ِ دوران برده ایم!رنج ِ دوران برده ایم!
پاسخ:
سلام
بله :)
از سایتی ک پیدا کردم پُر بود از این طرحای هنرمندانه ی مربوط ب انتخابات :)
سلام رفیق
خیلی قدم رنجه فرمودید
خبر می کردین، ی شتری، چیزی فدای سر قدوم تون می کردیم بانو !
نظر لطف شماست، ما این همه ک فرمودین نیستیم.
چن وخته اینجا بوی سیاست گرفته!
این بؤ رو دوست ندارم، خوش بؤ کننده بزن، یا از همون نوشته های بهاری ت بذار ک هوا خوب بشه.
سیاست، من و تو رو و احساسات مون رو و وقت مون رو برای خودش ب بازی می گیره و وختی تاریخ مصرف مون گذشــــــتـــ ...
خلاصه خععععلی مخلصیـــــم بانو
در پناه حضرت بابا باشی
پاسخ:
سلام
تشکرات : )
همون فرش قرمزا کافی بود : ))
نظر دلمون بود :)

برامون خیلی تکراری شده اما تکرار این مکررات خالی از لطف نیست... "سیاست ما عین دیانت ماست"!
خیلی سیاسی نیستم، اما بی تفاوت هم نیستم!
ایرانم و ارزشهایم برایم مقدسند...
از روزی که این خانه را بنا کردم قصدم این بود که سعی کنم در حد وسعم، جهات مختلف رو تو اون بگنجانم و یک بعدی حرکت نکنم!

و البته عتید بدبوست و لاغیر!...
بروی چشم... انشالله اگر توفیق شامل حالمان شود محض خاطر دل شما کمی حال و هوای اینجا را تغییر میدهیم : )
شما سرورید و سالار : )
ارادت داریم در حد لالیگا : ))
سلام
چقدر این تصویر معنا و مفهوم داشت. دوستش داشتم
پاسخ:
سلام
پیشکش :)
هیچی تلخ تر از دیدن سکانس اول نیست. کاش هیچ بچه ای هیچ جای دنیا حسرت چیزای کوچیک به دلش نباشه :(
پاسخ:
ببخشید که ناراحتتون کردم :(
کاش...
ی روز خوب می آد
پاسخ:
انشالله...
۱۹ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۲۹ خارج ازچارچوب
یه تیر محکم به دو نشون اصلی!
پاسخ:
رابین هود : )
خیلی زیبا بود.
پاسخ:
زیبا خوندید : )
...
پاسخ:
...
۲۲ خرداد ۹۲ ، ۰۵:۵۳ آهسته عاشق می شوم
خدا را دوست دارم
زیرا مولایم حسین عبد اوست.
"علی لاری زاده"
.
.
.
میلاد نور مبارک.
.
.
.
التماس نور [گل]
پاسخ:
چقدرررر این جمله عاشقانه بود!!!
احسنت!

سلام و تبریک قاصدک...

محتاجم...
سلام عتید جان
زیارتت قبول بانو....
من الان تو ذهنم این شعر باصدای حامدزمانی اومده:
به این عکس ها خیره شو خـــــــــــــــــــــیره شو
به اون روزهای پر از خاطره
نخواه گرمی خواب چشم کسی بذاره که بیداری یادت بره...
یه باری از امروز رو دوشته که واسش یه عمره زمین می خوری
ولی ایســـــــــــــــــــــــــــتــادن فقــــــــــط کار ماست
ما که قصه مون قصه خواب نیست
بیا دل به دربه دریا بزن شک نکن سرانجام این رود مردابـــــــــــــــــ نیست
پاسخ:
سلام مهاجر
قبول حق...
ایســـــــــــــــــــــــــــتــادن فقــــــــــط کار ماست
بیا دل به دریا بزن...
ok
پاسخ:
؟
سلام جناب عتید ....

اینها هست ...و فقط اینها نیست ...
نگاه آرمیتا ....نگاه من به آرمیتا ...

اومدم عیدتو تبریک بگم ....
حالمونو دگرگون فرمودید ...

کربلایی باشید ان شاءالله ....
عیدتون هم مبارک ....
پاسخ:
سلام طالب

اعیاد مبارک دلت!

شرمندتونم...

حالتون آسمونی...
سلام بزرگوار

اعیاد زیبای شعبانیه مبارک دل مهربونن و دریایی تون باشه ان شاءالله

لحظه هاتون گرم یاد خدا

در پناه حق...
پاسخ:
سلام مهربان

بر شما نیز مبارک باشد این ایام فرخنده...

برقرار باشید...
نگاه نکته سنج و تلفیق هنرمندانه ایی بود.....سکانس اول به دوم....
همه ی اینها هست و فقط اینها نیست....
انشالله به امید روزهای خوب.
التماس دعا.
پاسخ:
هنر را که شما دوقبضه کرده اید و بس! : )
زنده باد بر شما...
محتاجم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.