شبه پیغمبر...
جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۱:۳۴ ب.ظ
یاهو...
خیال کن ماهی در آسمان که ابر و باد با چهره ی او نه، که با نگاه مردم بازی می کنند. همین که چشمها می خواهند جرعه ای از روشنای او را بنوشند، ابر و باد، دست به دست هم می دهند و چشمه ی نور را می پوشانند. ابر اما ناگهان کنار رفت، نقاب به بالا گریخت و قرص ماه تماماً نمایان شد. فغان از سپاه دشمن برخاست که: « والله این رسول الله است! این پیامبر خاتم است! این نبی اکرم است! »
برگرفته از "پدر٬ عشق و پسر"
اثر سید مهدی شجاعی
مجلس دوم
-------------
+ عاشقانه ای که از سید مهدی شجاعی خواندم و به هر که دوستش دارم توصیه میکنم!
۹۱/۰۹/۰۳