سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته ‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

علی اصغرم لالا...

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۴:۲۲ ق.ظ

یا هو...

 

پدر قنوت گرفته تو را برای خدا
ولی هنوز تو مشغول ربّنای خودت
که شاید آخر سیر تکامل حَلق‌ات
سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت
یکی به جای عمویت که از تو تشنه‌تر است
یکی به جای رباب و یکی به جای خودت

شعر از هادی جان فدا

لالایی اصغرم لالا...       

لالالالا...       

  -------------- 

+ چه دردی داره اگه تو خونه ت طفل شیرخواره ای باشه و با نگاه معصومانه ش دلبری کنه...

++ خواهرم میگفت: بمیرم برای رباب...   

+++ امشب صدای گریه های "بهار" کوچولو شده برام عین روضه!  

 

راست میگوید این بانو     

چقدر من سنگ شده ام!!!     

۹۱/۰۹/۰۲
عتید ...

نظرات  (۶)

سلام

چه چیز ماند که بین او و خدایش مانده باشد؟!
چه زیبا، امانت داری کرد...
در آغوش خدا بود و رهسپار بی نهایت عشق..

هر روز عاشورا..و اینجا کربلاست...آری!
من در کدام صف، شمشیر میزنم، خدای حسین(ع)؟!

ملتمس دعای آسمانی تان هستم!
در پناه حق...
پاسخ:
سلام

من طلبنی وجدنی ؛ و من وجدنی عرفنی ؛ و من عَرَفَنی اَحَّبَنی ؛ و من احبنی عشقنی ؛ و من عشقنی عَشَقْــتُــهُ ؛ و من عشقته قـَـتـَـلتـَهُ ؛ فمن قتلته فـَـعـَـلـَـیَّ دیــ‍‍ة ُ ؛ فمن عـَــلـَـیَّ دیـَـة ، فـَاَنـا دیــَة .

هر کسی که منو طلب کنه ، منو پیدا می کنه و هر کسی که منو پیدا کنه منو میشناسه و هر کسی که منو شناخت منو دوست می داره ؛ و هر کسی که منو دوست داشت عاشقم میشه ؛ و هر کسی که عاشقم بشه من عاشقش بوده ام ؛ و هر کسی که من عاشقش باشم اونو می کشم ؛ و هر کسی که من اونو بکشم خون بهاش گردن من خدا است و هر کس که خون بهاش گردنم باشه ، خود من خون بهاش خواهم بود .

حقیقتا در کدام صف شمشیر میزنم؟؟؟
دعا...
چه روضه ی جان سوزی داری در خانه...
خواهرت حتما خوب میفهمد درد رباب را
ای وای علی اصغرم
نور دو دیده ی ترم...
پاسخ:
تنها تو بودی که خوب فهمیدی

استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت

شش ماه علی بودن را طاقت آوردی

خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد

حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد

می رود بر می گردد

می رود...
برای سرباز کوچک حضرت عشق

اذان باد بگویید برمناره آب
اقامه کرده ام ایهام واستعاره آب
قنوت اشک بگیرید برجنازه مشک
نماز موج بخوانید برکناره آب
به آب دادن یک تشنه شک نباید کرد
درست نیست بگویید استخاره آب
بگو رباب بگوید به جبرئیل نسیم
تکان دهد ولی آرام گاهواره آب
به غایتش نرسید وهمیشه ناقص ماند
ببین چه زشت بود شکل بدقواره آب
میان خاک به سر کردن وبخارشدن
نشسته بغضم وبسته است راه چاره آب
پاسخ:
بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت
و ایستادی امروز روی پای خودت
نشان بده به همه چه قیامتی هستی
و باز در پی اثبات ادّعای خودت
از آسمانی گهواره روی خاک بیفت
بیفت مثل همه مردها به پای خودت
۰۳ آذر ۹۱ ، ۰۰:۵۴ تـــ ـارا
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
با دست های بسته مزن چنگ بر رخت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
سهمت دوباره خنده انظار می شود
ترسم که نیزه دار کمی جابجا شود
از روی نیزه راس عزیزت رها شود
یک شب ندیده ایم که بی غم نیامده
دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم ترت نا امید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمی کند
مادر نگفته است و زبان وا نمی کند
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده
قنداقه نیست دست خودت را تکان مده
دیگر زیادت این غم سنگین نمی رود
آب خوش از گلوی تو پائین نمی رود
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی شود
این گریه ها برای تو اصغر نمی شود

حسن لطفی


قربان دل رباب...
پاسخ:
برای پرپر کردن غنچه نه لشکری لازم است و نه سه شعبه!...

بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی شود
این گریه ها برای تو اصغر نمی شود...
چقدر من سنگ شده ام. چه قدر جان سخت.چقدر پوست کلفت ..
پاسخ:
حرفات آتیشم میزنم سیده!
:(
دعام کن...
۰۳ آذر ۹۱ ، ۱۰:۴۸ حامد و هدی
التماس دعا......
پاسخ:
دعا...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.