یا هو...
مثِ هر روز رفتم یاهو و چک کردن پی ام ها.
مثِ همیشه٬ یه لینک.
کار همیشگی شه. سرش توی کتابه و همه رو هم ترغیب میکنه به خوندن.
اما نه هر کتابی و نه هر خوندنی ای!
سلام کردم و داشتم مراسمات تشکّر و از این حرفا رو بجا میاوردم که جواب داد:
و علیکم سلام.
دقایقی رو با هم گپ و گفت داشتیم.
در مورد کار خوبِ "دیر و دور" گفت و اینکه ما دغدغه نویس کم داریم. که ادبی نویسامون الا ماشاللهَ ن.
که نکنه با بازی کردن با چار تا کلمه خدای ناکرده٬ وقت خیلیا رو بگیریم و مدیونشون بشیم و همینها بشه وزر و وبالِ ما.
راستم میگفت!
آره٬ ما سیّد محمّد رضی زاده هامون کمند. خیلی هم کمند. شاید بتعداد انگشتان دست و شاید هم کمتر!
کم داریم هنرمندایی مثِ میثم محمّد حسنی که درد جامعه رو به تصویر بکشن. یا کمند "دوئل" ها٬ یا خیلی مهجور!
درسته هر آدمی نیاز داره گاهی دلی هم بنویسه٬ مثِ خود بنده که بیشتر رو این تیپ نوشتن زوم کردم. اما باید لنز دوربینم رو کمی بچرخونم و یک قدم هم شده پا فراتر از اونچه هستم بذارم. چقدر جای دردها و دغدغه ها خالیه تو نوشته هام!
اصلآ نگارنده ی محترم این بلاگ دغدغه ای ندارد جز خورد و خوراک!
کمی تأمل و درنگ واجبه و لازم!
که بقول مادربزرگش کار خیر هنوز هم ثواب داره!!!
-------------
پ.ن: این پست با حالتی غضب آلود نگاشته شد!
خیلی درد داره بنویسی و از نوشته ت کپی هم نگیری تا کلیک میکنی برای تأیید٬ بلاگفای محترم بهت اخطار میده:
"امکان درج چنین پستی به دلیل وجود اسکریپ یا لینک غیرمجاز وجود ندارد"
عه!!! و پَر...
هه... به همین راحتی!!!
نه که برای پریدن مطالبِ بدونِ بَک آپ ناراحت بشما نه!
اون عبارت لینک غیرمجازشون حرصمو درآورد. یعنی خصومت تا این حد؟! (آیکون از تعجّب شاخ درآوردن)
البته طبیعی بود. چون چند شب پیش تو بلاگِ یکی از دوستان مطلبی رو دیدم مبنی بر اینکه لینک آقای رضی زاده یهو٬ الکی الکی٬ همینطوری پاک شده و اصلآ هم امکان لینک مجدد وجود نداره!!!
مسخره س نه؟؟؟