چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۰۶ ب.ظ
یا هو...
ز دست دیده و دل هر دو فریاد / که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد / زنم بر دیده تا دل گردد آزاد1
خنجری ساخته ام نیشش ز فولاد...
نه! بر دیده نمی زنم که اگر زنم، گوش یاغی میشود و اگر بر گوش زنم، دست قد عَلَم میکند...
باید از بیخ و بُن ریشه اش را برکَند!
شاید باید اینگونه می بود:
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب / تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم2
----------------------------
+ کمی گستاخی در محضر بزرگان ادب پارسی گو!
امید که ببخشایند!
----------------------------
1- باباطاهر همدانی
2- حافظ شیرازی
پاسخ:
سلام و سپاس
واژه استاد برایم بسیار درشت است!
محتاجم...
پاسخ:
تا نور تو تابیــــــــــــــــده به طور کلماتم
موسای تکلم شده ام در خودم امشب
ب بده :))
ممنون از دعات مهاجرم!
پاسخ:
بابا همشهری :) بابا زلزله زده ی خابالو :)
پاسخ:
و علیکم سلام :)
اثرات توصیه و تهدیدات برخی دوستان بود :))
..........................
دل شما زلاله مث بارون!
..........................
انشالله...
پاسخ:
سلام گرامی
خوب که نه، جسارتی بود به جناب باباطاهر!
همینجا رسمآ ازشون عذرخواهی میکنم :)
کاش دل، خدا بیند تا چشم و گوش و دل همه با هم هوایی یار شوند!
آهنگ دلتان کوک!...
عشقتان مستدام!...
پاسخ:
بی خیــــالش مباد منظر چشـــــــم
ز آنکه این گوشه جای خلوت اوست
"حضرت حافظ"
پاسخ:
استاد خودتونید استااااااااد :)
پاسخ:
سلام
و ایکاش این حقیر! ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
پاسخ:
سلام بزرگوار
چندین بار خواندمش. بسیار زیبا بود و بسی لذت بردیم!
در پناهش...
پاسخ:
خوب شد همره حسین نرفت
در مسیری که سر به نی ها شد
خوب شد مجلس شراب نرفت
در همان جا که جشن برپا شد
"علی اکبر لطیفیان"
پاسخ:
بنده اطلاع ندارم شما اهل کجایید بانو!
پاسخ:
سلام مهربانم
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست...
نه به اندازه ی نوری که بودن شما سبب آنست!!!
دلتنگیم میدانید که...
و البته منتظر!...
در آغوش پرمهرش...
پاسخ:
سلام رفیق شفیق
بلا دور است انشالله...
می بینید چه بی معرفتم؟! :(
حالم گرفته شد!
ه م ی ن...
پاسخ:
متاسفانه بعضی افراد تا در راه سیر و سلوک قرار میگیرند شروع میکنند جسم و ظاهر رو تحت فشارهای عجیبی قرار میدهند و میخواهند به این وسیله روحشون رو تأدیب کنند که مدت کوتاهی دوام پیدا نمیکنه و روح بشدت آسیب می بینه. صد البته که این فشارها در مرحله ای از کار لازمه و واجب اما افراط و تفریط جایز نیست!
حرفهایی که زدم تکرار مکررات است اما برای خودم واجب است که هر لحظه آنها را از ذهن و دل بگذرانم!
انشالله بوسیله ی عشق که راهیست میانبر ریشه کنش کنیم.
آمین...
پاسخ:
سلام صبای مهربان
نفرمایید!
هر لحظه قدم بر چشمانم نهید آرام میگیرد دلِ تنگمان!
سپاس از دعای خیرتان.
بیادتان هستم...
پاسخ:
چیطوری دادا؟
:)
پاسخ:
سلام بزرگوار
زیبایی در نگاه شماست!
خودم هم :))))))))) تا بی نهایت پرانتز!
نفرمایید!
قدمتان سر چشم...
پاسخ:
سلام
مراحمید و این حاضری زدنها دلمان خوش میکند!
به به! چه عطری! :)
از هم اکنون سجاده پهن می کنیم :)
بهشت از اینا هم داره خبر نداشتیم؟ :))
پاسخ:
أنا نادم... أنا پشیمان...
:))
پاسخ:
سلام بانو
عیدتان عید باد با نگاه مادرانه شان!
دستتان در دستانش...
پاسخ:
سلام و سلامت باد بر مهربان دوستم
مبارک دلتان باد میلاد نور!
ایامتان روشن در زیر سایه ی لیلة القدر علی...
پاسخ:
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به نان علی
"سید حمیدرضا برقعی"
در پناه تفسیر نور...
پاسخ:
سلام
خوش آمدید...
پاسخ:
سلام
عیدتان گلباران!
انشالله...
سلامتی زهرای عزیز آرزوی ماست.
انشالله رفع کسالت شده باشه.
پاسخ:
دلم که دل نیست!
وله...
پاسخ:
:)
پاسخ:
سلام
ممنونم!
و روز همه ی معلمان دلسوز تا همیشه مبارک!
پاسخ:
داغ رسیدن بر دلم بدجور مانده است!...
ای کاش زیر و رو کنی این فصل ها را...
بسیار عالی!
پاسخ:
سلام خواهرم
قلبم درد گرفت...
خدا رحم کند!
آقایمان چه حالیست؟...
پاسخ:
سلام
قبول باشه انشالله.
خدا خیرتون بده...
پاسخ:
شرمندتون شدم جناب!
پیش از این هم اطلاع داده بودید.
امیدوارم که قصور برداشت نکنید.