سه شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۰۰ ق.ظ
یا هو...
استاد بزرگ دکتر علی شریعتی بارها و بارها دوست داشتن را برتر از عشق برشمردند. حال چه محب باشی و جه عاشق، خودخواهیست اگر فقط خود را بینی و بس! که این رسم رفاقت نیست. که این به دور از انسانیت است و بس...
گاهی سخت است حریفِ دل، حریفِ این واژه ی بی نقطه شدن!
اما...
راحتتر می پذیری اگر بدانی که محبوبت خلاف دل تو میخواهد. نه که بخواهد، که صلاح می بیند!
آنجاست که زانو میزنی در برابر اراده اش...
که محکم پا میگذاری روی دلت و میگویی هر آنچه تو بخواهی...
---------------------
هر کجا هستی،
آسمان!
سهم دلت،
تا همیشه...
---------------------
+ اگر در همین مجازآباد به حقیقتی دست یابی، جای تعجّب ندارد که از رفتنش که نه، فقط از حرف رفتنش دلت بگیرد، بغض کنی و حتی اگر گونه هایت تَر شود!...
++ گاهی سی روز، فرصتی ست مغتنم برای لمس حضوری پُر از مهر و عطوفت!
+++ میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق / ترکِ کام خود گرفتم تا برآید کام دوست...
---------------------
پ.ن: برای مخاطبی خاص!
پاسخ:
اصن این پست ناقابل از طرف همه ی دوستان بود برای مخاطب خاصمان!
و چ خوبتره ک شما هستید :)
پاسخ:
چقدر بر دل نشست!
خصوصآ این بیتش:
دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده ست
پاسخ:
آمدی تا شبهای بی ستاره را در ماه غرق کنی
و دستهای تنها مانده را بگیری و تا خدا بالا بکشی...
میلادش گلباران...
پاسخ:
سلام بر جناب ابدام عزیز
بزرگوارید...
زیبا نوشتهاتان را دریغ نفرمایید از تشنگانش!
دلتان آرام و پر از عطر یار...
پاسخ:
اصن برای ملتی!
مگه میذاریم بدون قول و قرار برن؟!
البته رفتن ک میگم منظور چن روزه ها :)
مخاطب خاصمون لطفن گمان بد نبرن :))
با عرض پوزش مجبور ب تحمل عتید و اراجیفش هستید بانو!
پاسخ:
سلام
اصلن ما دلمان میخاهد جزء اسراف کاران باشیم :))
و اصلن تر بدون امضای اون قرداد و بدون قبول مفاد اون ممنوع الخروج خاهید شد و پیگرد قانونی خاهید داشت!!! :)
ینی همین دوستی و بودن و ماندن فقط یکی از اون شرایطه ها!
امید ک ببخشایید قلم فرسایشهایمان را ک ارزشی ندارد در برابر ساحت مقدستان و نتوانست ذره ای از احساسم را بیان کند!
من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو...
یک گلستان تقدیم قلب رئوفتان...
پاسخ:
لحظه ای و آنی از لذّتی ک در فراق است را نمیتوان قیاس کرد با وصال!
در فراق، تو در جریانی و هستی...
اما در وصال اینطور نیست...
اما این بار شما تصور کن خورشید آسمان مجاز نورش را بگیرد از این مجازآباد!...
پاسخ:
لطفن ب زیبا نوشتهایی ک با آن عالمی داریم توهین نفرمایید!!!
این بار دیگر پیگرد قانونی خاهد داشت ها!!!
اصلن حواستان ب تذکراتمان نیست ها!!!
دل کوچکمان کم می آورد و دستش خالیست در برابر عظمت دریای دلتان!...
لحظه هاتان در آغوش خدا، زیر سقف آرامش...
پاسخ:
سلام
ایشان حقیقتی هستند ک راه را روشن میدارند.
اعتراف میکنم وجودشان نور است و مایه ی برکت!
مؤمن نور دارد و نورش روشنای راه دگران است.
فقط میدانم آنقدر دوستشان دارم ک حاضر نیستم لحظه ای و آنی خاطر مبارکشان مکدر شود!
ه م ی ن...
پاسخ:
گاهی باید سکوت کرد در برابر این همه لطف و مهر!
آن هنگام ک مرا یارای پاسخ نیست!...
سکوتی سرشار از ناگفته ها...
لاجرم بر دل نشست!
بودنتان مایه ی آرامش است!
لحظه هایم آرام...
پاسخ:
سلام
گم شده راهش را خواهد یافت!
اما غل و زنجیر شده چه کند؟!
نشان بی نشانان بی نشانیست
زبان بی زبانان بی زبانیست
سزای مهربانان مهربانیست
"خواجوی کرمانی"
مهرتان را سپاس...
پاسخ:
سلام قاصدکم
باید مراقب چشم بود!
از انگشت بهره های فراوان میشود برد...
پاسخ:
دکتر شریعتی میگن:
عشق انسان را داغ میکند، اما دوست داشتن انسان را پخته میکند.
هر داغی روزی سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود.
البته این را نگفتم ک دیگه نمیشه رو حرف دکتر حرفی زد و کلام ایشون سنده ها، نه!
بعضی از عقاید بزرگانی ک براشون بی نهایت هم احترام قائلم رو نمی پذیرم. از بس گستاخم من!!!
ب حضرتتان سلام مخصوص برسانید :))
پاسخ:
سلام
ما ک نه ولی ایشان حقیقتآ برای همه مرهمند و راه گشا!
اعتراف: بشدت ب همانهایی ک در حوالیشان زندگی میکنند غبطه میخورم!
دلم ک راضی نمیشود برای مدتی سعادت نداشته باشم نوشته هایشان را بخانم.
اما برای ما همیشه هستند. هر آن ک در مبتلائات روزمره یاد انوارشان، یاد حرفهاشان می افتم برایم هستند!...
شکر...
پاسخ:
سلام
عجب شعر جانانه ای!
چن بار خوندمش...
نفرمایید کولی جان!
استفاده کردیم...
من شرمنده ی مزاج کولی ام!
همه ی + ها ادامه ی همان متن بالا بود و گویای گوشه ای از احساسم...
پاسخ:
ماییم همیشه مست بی می...
سلام بزرگوار
منوّر می کنید این ظلمتکده را با قدومتان و ما را شرمسار!...
پاسخ:
کربلا رفتن خون میخواهد...
دِل هم!...
پاسخ:
عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَعسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم…
ینی واقعا من لیاقتشو ندارم؟؟؟
پاسخ:
خوش بحال ما ک او را داریم :)
ولله قسم نعمت است!!!
پاسخ:
منتطریم :)
پاسخ:
ب ایشان بله، اما ب بنده ی حقیر با کمال شرمندگی عرض کنم خدمتتان ک کاریست عبث!
الهیییییییی...
ما بیشتر تر تر تر مریم بانو :)
پاسخ:
سلام
نفرمایید!
پاسخ:
سلام رفیق شفیق
اصن دلم میگیره میام نت :((
شما اگه ی کوچولو دیگه تلاش کنیدا ایشون رو تو معذوریتای اخلاقی قرار میدینا.
همون فیلم هندی اون شب! شما و مریم خانم و Goddessعزیزمان :)
پاسخ:
دلم با من حرف میزند بانو!
خوش آمدید...
پاسخ:
سلام
هر چ ایشان صلاح میدانند. نظرشان برایمان قابل احترام است.
نه ک فقط انس گرفته باشیم، نیاز داریم!
پاسخ:
ینیا
شرمنده ک میگم. سخت در اشتباهیدا :)
اصن ی وعضی!!!
آخه گناه داره اون روحتون خب!...
پاسخ:
ما را بدعا کاش نسازند فراموش
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
علی یارتون...
پاسخ:
سلام دوست عزیز
استاد واژه ی درشتی ست برایم!
ما و زدن؟!
دلتون عجب چیزایی میخاد! ب حرفش گوش ندید.
مزاحم خاهم شد...
پاسخ:
پس مریم خانم منتظر باشن تا بصورت کاملآ غیرمنتظره سرشون رو زیر آب کنیم :))
همیشه مزاحم هستیم! همه جوره...
پاسخ:
بسیااااااار زیبا!
و بسیار ممنونم از شما ک در خاندن این متون زیبا ما را هم شریک می کنید :)
پاسخ:
سلام بزرگوار
سپاسگزارم...
بح بح... خوش آمدید...
خسته ی درس و کنکور نباشید :)
پاسخ:
دوره ی آخرالزمونه دیگه!!!
آیکونای جدید!!! :))
پاسخ:
دقیقآ...
مرحبا!
یادمه چندی پیش نمونه ی عینی حرفای قشنگتونو دیدم!
درسی گرفتم ک تا عمر دارم مدیون عزیز بزرگواری هستم ک هیچوقت فراموشم نخاهد شد...
درس زندگی بمن آموختند پس بقول مولایم تا عمر دارم مرا بنده ی خود ساخته اند!...
پاسخ:
سلام
مستمان می کنید با پیاله ای حافظ...
آمین...
علی یارتون...
پاسخ:
سلام
ممنونم سید بزرگوار
عه!!!
آقا ما فک نمی کردیم این یکی بلاگتونو بروز کنید!
بحدی از بلاگفا شاکیم ک میگم چرا دوستان از بلاگفا دل نمی کَنند؟؟؟
پاسخ:
سلام ماری عزیز
البته ناگفته نماند خیلی ها هم با خود واقعی شان پا در عرصه ی مجاز نمی گذارند!
دوستانی دارم بهتر از آب روان در همین مجازآباد!!!
یکیش هم ماری جانمان :)
پاسخ:
سلام
شکسته اش را بهتر میخرند...
محتاجم فراوان...
پاسخ:
باید مراقب این پیوند بود!
گاهی این پیوندها بالا می برند و گاهی بر زمین می کوبند!!!
پاسخ:
و فاطمه فاطمه است...
دست دلت را بگیر ببرش همانجایی ک زیاد میروی.
لا ب لای کتابهای کتابخانه ات...
ک میدانم زیاد میروی...
پاسخ:
سلام
صادقانه اعتراف میکنم نه فقط از جانب خود ک ب نمایندگی از طرف همه ی دوستان:
اگر کلامی بر زبان جاری گشت، تنها و تنها گوشه ای بود از احساسمان نسبت ب فرشته خویی ک بودنش مایه ی آرامش است و زیر سقف آرامشش مأمنیست برای دلهای خسته و کلامش راه گشاست در ظلمت لحظه هامان!
خدایم شاهد است ک فقط و فقط حرف دل بود آنهم گوشه ای!
من ب این دعاهای سبز محتاجم...
بی نهایت سپاس...
دعا میکنم از شما بگیرد هر آنچه را ک خدا را از شما میگیرد!...
پاسخ:
چ دل زیبایی!...
پاسخ:
سلام بزرگوار
زنده باد بر شما...
بی نهایت سپاس...
پاسخ:
ما که عین ظلمتیم و بس!
اما براستی حضور دوستان عطری دارد بی مثال!!!
و صد البته با حضور شما این خراب آباد رونق بیشتر خواهد گرفت...
خداوند چشمان مهربانتان نگه دارد...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
آخ گفتیــــــــــــــن:(! دوباره داغ دلم تازه شد!
هرآنچه من میخاستم بگم و نمیدونستم چجوری بیان کنم رو شما به زبان قلم درآوردین!lمخصوصا این به اضافه ها...
دستتون درست...
چ خوبه که شما هستین...@};-