پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۳۰ ق.ظ
یا هو...
حکایت ما و حسین٬ حکایت عطش است و آب!
و فکر کن اگر حسین نبود...
گاهی گوشه ها با دلت چه میکنند!
بعضی گوشه ها می شوند همه ی وسعتِ مناجاتی ِ تو...
---------------
+ ی روزایی٬ تو تقویم دلت هاشور میخورن!
سه سال پیش٬
همچین روزی٬
کنار شما
.
.
.
و حالا سه اربعین از اون اربعین فراموش نشدنی گذشته٬
و من هنوز چشم انتظار تکرار آن روزها...
---------------
+ امشب "یادداشتهای یک پیاده" از شبکه دو.
حرفای حاج علی (خادم یکی از موکب ها)٬ دیگهای نذری٬ استکانهای چای٬ پاهای تاوله زده٬ گرد روی تن زوّار٬ همه و همه...
وای دلم!...
بعد از اون اربعین٬ هر سال٬ این روزا...
خدا میدونه و دلم!...
هوس دیدن کرب و بلا دارم...
وای دلم!...
فقط یکبار دیگر...
دعا...
پاسخ:
فقط نگاه و اشک و حسرت و آه...
حال هر ساله م شده!
انشالله اربعین بعدی
کربلای ارباب نصیبتون بشه.
پاسخ:
سلام
انشالله به همین زودی قسمتتون بشه زیارت ارباب و همه ی شنیده هاتونو از
نزدیک لمس کنید و ببینید و بچشید!
یاد اون قصه ای افتادم که خدا یک وهابی رو که
نیت شومی هم در سر داشت به حرمت "گرد پای زائر حسین" بخشید. در مقابل دوستان فاضلم
جسارته اما انقد این ماجرا به دلم نشسته که دوس دارم فریادش بزنم!!! شنیدنش خالی از
لطف نیست!
البته نقل ب مضمونه:
ی وهابی ک در نزدیکی محل عبور زوار ابی
عبدالله (ع) زندگی میکرده صاحب فرزند نمیشه. نذر میکنه اگه صاحب فرزند ذکوری شد،
بعد از اینکه پسرش بزرگ شد و مردی شد سر راه زوار، اونها رو ب قتل برسونه. این
اتفاق می افته و پسر روزهای کودکیش رو در کنار گذر گاهی میگذرونه که محل عبور زوار
سیدالشهداست و بزرگ میشه. شبی که قرار بود فردایش نذر پدر رو ادا کنه خواب میبینه
که آخرت برپا شده و خدا دستور میده فلانی رو نبرید جهنم. با تعجب میگه من که گناه
به این بزرگی دارم و تو سر فکر کشتن بندگان بی گناهت رو. از جانب پروردگار دستور
میرسه تو رو به حرمت "گرد پای زائر حسین"م ک بر رخسارت می نشست، می بخشم. همین میشه
که اون پسر که شاعر هم بوده میشه از خادمین و چاکران این درگاه و به زوار حسین خدمت
میکنه و فقط در رثای اربابش حسین شعر می سراید.
وقتی گرد پای زائر حسین زیر و رو
میکند، خود ارباب چه میکنه!...
دلتنگی برای حسین سهم دلت تا همیشه...
پاسخ:
میدانی برای مهاجری که از سفرش چیز زیادی نگذشته و هنوز حال و هوای بهشت دارد،
خیـــــــــــــــــــلی خیلـــــــــــــــــی سخت تر است تا عتیدی که 3 سال پیش
آنجا بوده!!!
روزی دوباره ات باد سفر عشق...
پاسخ:
لـــــــــــبـــــــیــــــــــک یـــــــــا
حـــــــــســـــــــــــیــــــــــن
دعا کن دلم لبیک بگوید نه این یک
مثقال گوشت بی خاصیت...
پاسخ:
سلام
قربان اشک چشم عاشق...
رسالتش سقایت است و بس!
بخواهی حسین را
مزه مزه کنی باید به پیش عباس حسین زانو بزنی و از او طلب کنی.
و حسین یعنی
"او"
زیارت حضرت عشق علیه السلام نصیبتان...
پاسخ:
نمیدونم صبای بزرگوار تا بحال قسمتش شده زیارت بهشت یا نه؟
اگر که شده
باشه...
که خدا به داد دلت برسه!...
زیارتش نصیبت نه یک بار که بارها و
بارها...
پاسخ:
امان از دل زینب...
بر شما هم تسلیت و تعزیت باد...
پاسخ:
عشق علیه السلام...
دعا...
پاسخ:
خوب نگاه کن!
گوش کن!
همان حوالی چیزی حس نمیکنی؟
همان حوالی
قلبت!...
این صدای طپش قلبت نیست!
این صدای طپش قلبم نیست
در نهانخانه
ی دل سینه زنیست...
پاسخ:
صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی
شود
...
سفرت امن با کشتی نجات!...
راهت روشن با نور چراغ هدایت!...
پاسخ:
شور بپا می کند، خون تو در هر مقام
می شکنم بی صدا در خود ، هر صبح و
شام
باده به دست تو کیست؟ طفل شهید جنون
ییر غلام تو کیست؟ عشق علیه
اسلام
در رگ عطشان تان، شهد شهادت به جوش
می شکند تیغ را، خنده خون در
نیام
ساقی، بی دست شد، خاک ز می مست شد
میکده آتش گرفت، سوخت می و سوخت
جام
بر سر نی می برند، ماه مرا از عراق
کوفه شود شامتان، کوفه مرامان
شام!
از خود بیرون زدم در طلب خون تو
بنده حر تو ام، اذن بده یا
امام!
عشق به پایان رسید ، خون تو پایان نداشت
آنک پایان من، در غزلی
ناتمام ...
"علیرضا قزوه"
پاسخ:
دعا نمیکنم آهسته عاشق شوی!
دعا میکنم به یکباره دیوانه شوی!...
تو
پرانتز: دیوانگی آرزوی منه!
محتاج دعای قشنگتم قاصدک
پاسخ:
و هنوزش خمار توست...
پاسخ:
سلام
ایکاش زیارت همراه با معرفت نصیبمون بشه...
رفتن دلیل لیاقت و عشق
نیست!
منتی است که بر سرمان است تا ابد...
پاسخ:
بعضی گوشه ها ی آغوشه!
ی آغوش گرم!
توی بعضی آغوشها آدم معنای "کس"و "پناه"
را خوب میفهمد...
واسه همینه ک دلش نمیخاد ازش جدا شه... تا خود ابد...
بعضی
حرفا تو دلت میمونه... نمی تونی ب زبون بیاریشون... تا خود ابد...
عطشت بیش
از پیش...
پاسخ:
به کربلا هم اگر نرسی
کربلا تو را در آغوش خواهد فشرد
احسنت...
زیبا
بود!
هر چه بیشتر دلت هوایی یار باشد آغوشی گرمتر و محکمتر در انتظار
توست...
پاسخ:
سلام
خوش ب سعادت کسانیکه زیارت با معرفت نصیبشون میشه.
لذت زیارت با معرفت
نصیبت بشه بانو!
علی یارت...
پاسخ:
نیامرزی چه کنی؟
که غفران فقط در بساط ربوبیت تو پیدا میشود و بس...
پاسخ:
حسین گوهر جاودانه ی ادیان است.
"آنتوان بارا" اندیشمند مسیحی
پاسخ:
حاج علی اون شب خیلی چیزا گفت...
اما حاج علی نگفت اگه دلت دل نبود چیکار
کنی!...
پاسخ:
سلام
بروی دیده...
پاسخ:
:)
پاسخ:
سلام
محتاج دعای سبز شما...
پاسخ:
بوی آشنایی...
مثل باران،
رویای بارانــــ ...
کاش بوی پاک باران
بگیرم!
عاشق بارانم!...
و کاش مثل باران زلال باشم!...
اتفاقا دلت دل
است بانو ک اینطور بی تاب است و بی قرار!
زهرای بزرگوار ب این حقیر خیلی لطف
داره و منو شرمنده ی اینهمه لطف و مهربانی خودش میکنه.
محتاج دعایتان...
علی
یارتان...
پاسخ:
سلام
محبت دارید شما!
اشکات قیمتی هستن...
یا علی...
من حتی نمیتونستم تصویرای مرتبط با پیاده روی رو نگاه کنم