یا هو...
موسی رسید در حرمت آبرو گرفت / آمد ز حوض های حریمت وضو گرفت**
----------------------
+ میلاد رئوف ترین نور عالم امکان مبارک دل همه ی عاشقان!
----------------------
* عنوان بیتی از صغیر اصفهانی
** شعر از امیرحسین محمودپور
یا هو...
موسی رسید در حرمت آبرو گرفت / آمد ز حوض های حریمت وضو گرفت**
----------------------
+ میلاد رئوف ترین نور عالم امکان مبارک دل همه ی عاشقان!
----------------------
* عنوان بیتی از صغیر اصفهانی
** شعر از امیرحسین محمودپور
یا هو...
آخ که نمیدانی چقدر مزه میدهد تو ارباب باشی و ما، رعیت... تو سلطان باشی و ما، جیره خوار... تو شاه زاده باشی و ما، گدا...
تو که نمیدانی چه حالی دارد، اینکه یکی باشد که هوایت را خیلی داشته باشد. خیلی هم مهربان باشد، آنقدر که رأفتش عاشقت کند. عاشق نه! دیوانه ات کند... آنقدر که دلت پَر بکشد برای یک لحظه، فقط یک لحظه تنفس در هوای بهشتی حریمش... آنقدر که هربار که دعوت شدی، از همان ابتدا و تا لحظه ی مهیا شدن و بستن چمدان و همه ی مدت زمان سفر و تا لحظه ی دیدن گنبد طلا، توی دلت رخت بشورند و دلت تاپ و توپ کند و مثل گنجشکی کوچک درون سینه ات غوغا کند... آنقدر که حتی صدای ذوق کودکانه ات را همه بشنوند و هیچ هم خجالت نکشی...
هنوزم که هنوز است دلم میخواهد وقتی نقاره چی ها می نوازند سرم را تا جایی که میتوانم بالا بگیرم و میخکوب شوم بر روی سنگ فرشهای حرم... هنوزم که هنوز است دلم میخواهد همینطوری، الکی الکی، آب سقاخانه را در گلو بریزم حتی اگر تشنه نباشم!... هنوزم که هنوز است دلم بال بال میزند که پَر توی دست خادمینت، گونه هایم را قلقلک دهد... هنوزم که هنوز است دلم میخواهد دستانم را مثل بچه ها به حصار کشیده شده ی دور کبوتر هایت گره بزنم، هی برایشان دانه بپاشم و هی نگاهشان کنم...
و اصلا نمیدانی چقدر مزه میدهد ایرانی بودن، وقتی ولی نعمت و سالار تویی!
-------------------
+ تو که امام رضا جان نداری!
--------------------
* عنوان: بیتی از حضرت حافظ
یا هو...
هیچ چیز سر جای خودش نیست.
انگار یک جای کار می لنگد.
وقتی کم باشی، می شود این، می شوم این!...
نه که نباشی یا تو کم باشی،
کم داشته باشمت!
آری!
کم دارمت!...
---------------
+ دست از سر من برندار که این سر، درد میکند برای تو!...