سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

با تو ما را خاک، بهتر از فلک / ای سِماک از تو منوّر تا سَمَک

سِما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کـــــــ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته ‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

آوای مهر!

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۴۹ ق.ظ

 

یا هو...

 

دو ساعتی بود که از حرکت قطار میگذشت.

مهماندار، هدفونها را بین مسافران پخش کرد.

LCD روشن شد.

طلا و مس!

وکیومِ هدفون را باز کرد. هدفون را از داخل نایلکس خارج کرد. با ظرافت خاصی پیچ و تابش را باز کرد و تا نزدیکی گوشش برد. مکثی کرد، با گوشه ی چشم و مخفیانه نگاهی به دوستِ هم سفرش که کنارش نشسته بود انداخت. دوباره با همان وسواس، هدفون را به حالت اول خود برگرداند و داخل نایلکس قرار داد.

به صندلی اش تکیه داد و نفس عمیقی کشید. با دقت و توجه خاصی که حاکی از علاقه اش بود، فیلم را تا انتها، با چشمانش و بصورت صامت دنبال کرد.

بعد از اتمام فیلم در حرکتی هماهنگ با بغل دستی اش، سرشان را بسمت هم چرخاندند و لبخند پُرمهری میهمان یکدگر کردند.

شروع کرد با ایماء و اشاره با دوستش حرف زدن!...

 

از خاطرات سفر مشهــــــــــد 

صبح روز چهارشنــــــــــــــبه 

بتاریخ بیستم دیماه نود و یک

۹۲/۰۱/۱۹
عتید ...

نظرات  (۲۱)

فوق العاده نوشتی ...مث همیشه...
پاسخ:
فوق العاده خوندی... مث همیشه...
:)
سلام و عرض ادب

طلا و مس از نادر فیلم های سینمای ایرانه که به دیدن می ارزید.


بزرگی می گفت :
امام ضامن آهوان نیست
ضامن انسان است
ادم شو تا ضمانتت کند.
......
هر از چند گاهی با آزرمی توصیف ناشدنی با زبان بی زبانی نگاهش می کنم
و اوهم مهربانانه و پدرانه می گوید: باز تو همانی

دیگر توان نگاه هم از وجودم سلب می شود.
دستی بر سرم می کشد
خوش آمد می گوید
شادمانی و گریه همه وجودم می شود
با عطر زعفرانی اش بوی عفن "تو همانی" ام مرا نمی آزارد.
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پاسخ:
سلام بزرگوار

اصلن دوست دارم بنشینم و یکی برایم فقط از مشهد بگوید...
فقط از صحن انقلاب بگوید...
از کبوترها بگوید...
از سقاخانه و پنجره فولاد...
از صحن گوهرشاد...
فقط برایم بگوید و بگوید و بگوید...
و من هم گوش دهم و گوش دهم و گوش دهم...
سلام

چقدر از خودگذشتگی... چقدر مهر... چقدر عشق....

چه دلنشین بود این حرکت و این خاطره
پاسخ:
سلام ماری عزیز

شنیدن کی بود مانند دیدن؟!

به به
اولین پست نود دویتان مبارک (گلبارون)

نخیر نمی شود. ما به دلمان قول داده ایم فقط چیزهای خوب خوب بخواهد که عتید نوشت قطعا یکی از آن چیزهای خوب است (لبخند)

......

آخی .. چه دوست با معرفتی .. خدا نصیب کنه
ایشالا بزودی بازم بری مشهد و خاطراتتو بنگاری البته به تاریخ روز

مثلا به تاریخ 25 فروردین 92 ....
پاسخ:
سلامت باشید :)

از ما گفتن بود!!!!

یادش بخیر دقیقآ دو سال پیش... شهادت خانوم... حرم حضرت سلطان... یادش بخیر...
اگه میشد فاطمیه مشهد باشم که چی می شد!...
یا مثلآ فلان روز از ماه رجب...
میشه دعا کنید؟
بعضی کامنتا رو هی میخای بخونی... هی بخونی... هی بخونی...
سلام

چقدر زیبا..

ممنونم

آرام دلها، آرامش بخش لحظه هاتون

در پناه حق...
پاسخ:
سلام بزرگوار

دیده هایم بود، ناموزونی واژگانش را به بزرگواری خود ببخشایید!

در پناه نگاه مهربان حضرت رئوف...
ممنونم از شکستن سکوت..

ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد!

امید که این سفر آسمونی بزرودی، باز هم روزی دلتون بشه!

در پناه حق...
پاسخ:
محض خاطر ماهرویان بود!

امید که ببخشایید قلم فرسایی مان را...

از ته دل براتون بهشت رو آرزو دارم...
سلام...
نوشتن مبارک [لبخند]

بعضی از همین ناشنوایان عزیز از ما شنواترند.
بعضی حرفها را با قلب باید شنید و حس کرد. نه با گوش.
گوشی که بشنوه و قلبی که حس نکنه واویلاس...

یک بار اومدم همین فیلمو ببینم ولی طاقت نیووردم تا آخرش پاش بشینم.

سفرهاتون پر بار[گل]
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنونم :)
منتظر حرکتی هستیم از جانب دوستان! :)

صد البته!
گوش جانشان باز است...

طلا و مس از اون معدود فیلمهای مورد علاقمه که بهر کسیکه ندیده شدیدآ توصیه میکنم! خوشبختانه دو سه باری دیدمش.

زنده باد بر شما...
حال شما خوبه؟؟
عالی بود
یا علی مدد
پاسخ:
سلام و سپاس...
علی یارتون...
الهی :)
پاسخ:
:)
آخی عزیزم...
منم دیدم چند بار توو خیابون حرف زدنشونو باهم..
خیلی دوست داشتنی بودن!
پاسخ:
اگر براتون امکان داشت بودن در کنارشون رو تجربه کنید.
دنیای خاصی دارن!
سلام.
ان شاالله قسمت همه ی دوستان بشه.
آدمای فوق العاده مهربونین...

+انتهای فیلم آدم احساس سبکی بعد از مناجات رو داره...عالی بود و هست.
این فیلم در رابطه با خانم ها نبود ولی چقدر زیبا به همراه تکریم مقام روحانی به بزرگداشت خانواده و مقام زن هم پرداخت.

و امروز برای نشون دادن زن ایرانی....بلاخره اسی نیکنژاد پروژه لاله رو کلید زد! واقعا جای تاسف داره!!!
پاسخ:
سلام
بی نهایت مهربونن...

انتهای فیلم آدم حس اینو داره ک بالاخره یکی پیدا شد ک ی عاشقانه ی آرام ایرانی بسازه اونم با رعایت ارزشها و حریمها بدون غرب گرایی!
فیلمی که اکثر اقشار باهاش ارتباط برقرار کردن و پسندیدنش!
فیلمی که تو جهات مختلف حرفهای بسیار داشت و تک بعدی نبود!
سلام
ایام تسلیت
پاسخ:
سلام
بر شما نیز...
سلام عتید مهربان

خوشحالم که واژه های نابتان را دیگر بار مهمان دیده گانم کردیدریالبی نهایت سپاس.
دلتنگ شده بودیم به حد ِ بی نهایت.

انشاالله نه زود،که زودتر از زود نصیب دل مهربانتان شود استشمام عطر بهشت عاشقی.

در سایه سار لطف و محبت بی کرانش لحظه های زندگی تان"طلا" تا همیشه...
نگاه مهربان خدا،پناهتان.
پاسخ:
سلام بانو

این لطفها که خرجم میکنید را توان پاسخ ندارم ها! بدهکار میشوم ها!

انشاااااااااالله...
و انشالله روزی شما گره خوردن چشمانتان به بارگاه حضرت سلطان...

دعا کنید مس وجودمان را خودشان طلا کنند...
سلام

متنی (پست) جالبی بود

طلا و مس فیلم خوبیه برای اولین بار که دیدمش به دلم نشست
به تصویر کشیدن زندگی یه روحانی در کشور اسلامی
پاسخ:
سلام بزرگوار

مثل گلها همیشه باطراوت باشید!
سلام
چرا من ندیدم این فیلم رو نه واقعا چرا؟!
اما این نکته ی اول بود دوم نکته اینه که
راستش بعد از خوندن متن هوز شک داشتم به برداشت درستم
که وقتی نظرات رو خوندم تازه مطمئن شدم!یعنی تا این حد من
آدم چند بعدی ای هستم...!!
راستش من با یکی از همین گلای مهربون بچگی ها هم بازی بودم،ماشا الله خیلی قوی ان از هر لحاظ فکری بدنی و ...
به خاطر حس های خوبی که تو این نوشته ها بود ممنونم
زیارت چند باره نصیبتون
پاسخ:
سلام
حتمآ ببینید!
:)
یادمه ی تقریبا سه سال پیش با دوستی آشنا شدم که با وجود محروم بودن از نعمت شنوایی نفر اول کنکور هنر بود. در آن واحد دو رشته ی پُرکار رو ادامه میداد. تو کلاسم از همه بچه ها بهتر کار میکرد و بطور کامل مطالب رو دریافت میکرد. نابغه بود!!!
بخاطر بودنتون و انرژی خاصی که از وجودتون دریافت میکنم بسیار ممنونم!
و نصیب دل شما نیز...
آخی :)

خیلی قشنگ بود...

معرفت در گرانیست به هرکس ندهند...

شیر پسته بهشت نصیبتون
پاسخ:
با خوندن بضی کامنتا آدم بشدت گرسنه ش میشه :)
خصوصآ اگه از دندون درد نتونسته باشه چیزی بخوره :((
۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۵۱ پلــــــــــــکـــــ شـــــیشـــــــــــــه ای
سلام

سفرشیرین خاطراتش هم شیرین است

حتی اگر در راه باشد

انشاالله دلتون مشهدی باشه

دوباره به زودی نصیب بشه برای همه

خداقوت
یاعلی(صلوات برای فرج)
پاسخ:
سلام
شیرین؟؟؟
شیرینتر از عسل!
انشالله...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۷ آهسته عاشق می شوم
روشنی بانو ....

آنقدر روشن که از پیر ِ نابینا هم روی می گیری ! . . .
.
.
.
التماس نور و باران[گل]
پاسخ:
آنقدر روشن که چشمانشان تاب نیاورد نور خورشید را!...

محتاجم قاصدک...
رفته بود حج دانشجویی

گریه میکرد و میگفت تو مدینه هر قدم که برمیداشتم میتریسیدم پام رو قبر و مزار مادر باشه...


پاسخ:
چقدر غربت و غریبی!

بمیرم...
۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۳۳ پلــــــــــــکـــــ شـــــیشـــــــــــــه ای
" گریه میکرد و میگفت تو مدینه هر قدم که برمیداشتم میتریسیدم پام رو قبر و مزار مادر

باشه... "


جگرم را پاره پاره کرد....
پاسخ:
امان از غریبی!...
سلام
خیلی دلنشین نوشته بودین.
و
دلمان برای مشهد،تنگ که نه، بی تاب شده، چه کنیم که ما را لیاقت مهربانی آقا نیست...
پاسخ:
سلام
لطف دارید بزرگوار.
دلتان حرم رضاست و رضا سلطان ایران و ایرانی جیره خورش!
خوش حاکمی داریم!...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.